طلاق عاطفی
تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 | 13:37 | نویسنده : dr saba
طلاق عاطفی
طلاق عاطفی

طلاق عاطفی

کلمه طلاق عاطفی شاید برای بسیاری از مردم واژه جدیدی باشد. بسیاری از مردم، طلاق را به معنی جدایی کامل زن و شوهر و از هم‌گسیختن کامل زندگی مشترک می‌دانند، اما واقعیت این است که برای بسیاری از زوجین آینده فرزندان، آبرو و حیثیت خانوادگی و آینده مبهم زندگی بعد از طلاق و ترس از این آینده مبهم موضوعاتی هستند که مانع از جدایی کامل آنها از همدیگر شده است. این زوجین در کنار همدیگر زندگی می‌کنند، اما در اصل از هم طلاق گرفته‌اند، که اصطلاحا به این نوع طلاق، طلاق عاطفی گفته می‌شود. فرق این نوع طلاق با طلاق رسمی این است که این نوع طلاق در هیچ کجا و توسط هیچ اداره و سازمان مشخصی ثبت نمی‌شود، به همین دلیل هیچ آمار دقیق و روشنی از این نوع طلاق وجود ندارد. اما تحقیقات شخصی مولف و چند پژوهش دیگر که توسط برخی مراکز دانشگاهی انجام شده است، حاکی از درصد شیوع بسیار زیاد طلاق عاطفی می‌باشد. پایین بودن میزان رضایت زناشویی یکی از نشانه‌های اصلی طلاق عاطفی است. شاید باورکردنی نباشد که بدانید اگر یک سازمان اجتماعی رسمی وجود داشته باشد که مسئولیت سرپرستی خانم‌ها را بعد از طلاق به عهده بگیرد، به یکباره درصد بسیار زیادی از خانواده‌ها از هم جدا می‌شدند و آمار طلاق به حدود ۸۰ یا ۹۰ درصد می‌رسید، یعنی در واقع می‌توانیم بگوییم که تنها عاملی که باعث حفظ خانواده‌ها شده است، ترس از آینده مبهم زندگی پس از طلاق برای خانم‌ها است، در حالی که نباید اینطور باشد. باید عشق و علاقه زوجین عامل ادامه‌دهنده زندگی باشد، نه ترس از آینده مبهم. این وضعیت یعنی این‌که اکثر زندگی‌های مشترک اجباری هستند و شاید زوجین به طور داوطلبانه و ارادی یکدیگر را انتخاب کرده باشند، اما در حال حاضر به صورت اجباری با هم زندگی می‌کنند. حال تصور کنید که وقتی دو نفر به طور اجباری در کنار یکدیگر زندگی کنند، چه مسائل و مشکلاتی ممکن است برای آنها به وجود بیاید. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر مجددا در شرایط انتخاب همسر قرار بگیرید، آیا باز هم همسر فعلی خود را انتخاب می‌کنید یا خیر؟

اگر چنانچه تمایلی به انتخاب همسر فعلی خود ندارید، شما هم در معرض طلاق عاطفی هستید. اما طلاق عاطفی هم مانند سایر حالات انسان دارای سلسله‌مراتبی است که برخی از افراد در حالت ضعیف و برخی هم در حالت شدید قرار دارند. به هر حال طلاق عاطفی در هر شرایطی که باشد، یکی از علائم کمرنگ‌شدن عشق و علاقه، سرد شدن روابط خانوادگی و زمینه‌ساز گرایش به روابط پنهان می‌باشد. طلاق عاطفی اگرچه به صورت خفیف هم باشد، باید از طریق مراجعه به یک روان‌شناس متخصص شناسایی، علل و عوامل به‌وجود آورنده آن مشخص و در جهت از بین بردن کامل آن اقدام لازم صورت پذیرد. هیچ یک از ازدواج‌ها یک شبه به طلاق منتهی نشده‌اند و هیچ یک از روابط پنهان نیز یک شبه شکل نگرفته‌اند، بلکه از مدت‌ها قبل ریشه‌ها و عوامل به‌وجود آورنده آن در خانواده به وجود آمده، اما زوجین نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌اند. بنابراین زمانی متوجه مشکل شده‌اند که دیگر خیلی دیر شده است. آمار طلاق عاطفی در جامعه ما بسیار بالاست. یعنی این‌که بسیاری از زوجین از ازدواج خود اظهار پشیمانی و نارضایتی می‌کنند. ازدواج در سنین پایین، توجه بیش از حد به ظواهر، عدم تناسب سنی، عدم تناسب تحصیلی، عدم تناسب اقتصادی خانواده‌ها و… برخی از علت‌های این نارضایتی هستند. اما در این فصل هدف ما بررسی علل و عوامل به وجود آورنده طلاق عاطفی نیست. این علل و عوامل را در جای خود مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم. در این‌جا هدف ما صرفا شناسایی ماهیت طلاق عاطفی و هشدار در زمینه میزان شیوع رو به افزایش آن است. و از همه مهم‌تر این که طلاق عاطفی زمینه‌ساز به وجود آمدن اختلافات خانوادگی، سردی روابط بین زوجین و در نهایت امر بوجود آ‌مدن روابط پنهان می‌باشند.

طلاق عاطفی ذاتا یک پدیده مخرب و زمینه‌ساز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر می‌باشد. اعتیاد رابطه بسیار نزدیکی با طلاق عاطفی دارد. اگر کانون خانواده گرم و پرمحبت باشد، تمام نیازهای عاطفی و روانی زوجین را تامین می‌کند و زوجین نیازی به جشن‌ها و همنشینی‌های مجردی ندارند که در بسیاری از موارد این جشن‌ها و همنشینی‌ها زمینه‌ساز گرایش به طرف مصرف مواد مخدر می‌شوند. افسردگی، اضطراب، احساس کسالت و سردرگمی، فرار از منزل همگی آثار و نتایج نشئت گرفته از طلاق عاطفی می‌باشند. حال تصور کنید با این طیف وسیع عوارض و مشکلات و با توجه به این شیوع بسیار گسترده، آیا می‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم؟ آیا سرمایه‌گذاری در جهت کاهش این آسیب اجتماعی بر همه فعالیت‌های دیگر ارجحیت ندارد؟

منبع:مشاوره ازدواج-طلاق عاطفی

طلاق عاطفی

کلمه طلاق عاطفی شاید برای بسیاری از مردم واژه جدیدی باشد. بسیاری از مردم، طلاق را به معنی جدایی کامل زن و شوهر و از هم‌گسیختن کامل زندگی مشترک می‌دانند، اما واقعیت این است که برای بسیاری از زوجین آینده فرزندان، آبرو و حیثیت خانوادگی و آینده مبهم زندگی بعد از طلاق و ترس از این آینده مبهم موضوعاتی هستند که مانع از جدایی کامل آنها از همدیگر شده است. این زوجین در کنار همدیگر زندگی می‌کنند، اما در اصل از هم طلاق گرفته‌اند، که اصطلاحا به این نوع طلاق، طلاق عاطفی گفته می‌شود. فرق این نوع طلاق با طلاق رسمی این است که این نوع طلاق در هیچ کجا و توسط هیچ اداره و سازمان مشخصی ثبت نمی‌شود، به همین دلیل هیچ آمار دقیق و روشنی از این نوع طلاق وجود ندارد. اما تحقیقات شخصی مولف و چند پژوهش دیگر که توسط برخی مراکز دانشگاهی انجام شده است، حاکی از درصد شیوع بسیار زیاد طلاق عاطفی می‌باشد. پایین بودن میزان رضایت زناشویی یکی از نشانه‌های اصلی طلاق عاطفی است. شاید باورکردنی نباشد که بدانید اگر یک سازمان اجتماعی رسمی وجود داشته باشد که مسئولیت سرپرستی خانم‌ها را بعد از طلاق به عهده بگیرد، به یکباره درصد بسیار زیادی از خانواده‌ها از هم جدا می‌شدند و آمار طلاق به حدود ۸۰ یا ۹۰ درصد می‌رسید، یعنی در واقع می‌توانیم بگوییم که تنها عاملی که باعث حفظ خانواده‌ها شده است، ترس از آینده مبهم زندگی پس از طلاق برای خانم‌ها است، در حالی که نباید اینطور باشد. باید عشق و علاقه زوجین عامل ادامه‌دهنده زندگی باشد، نه ترس از آینده مبهم. این وضعیت یعنی این‌که اکثر زندگی‌های مشترک اجباری هستند و شاید زوجین به طور داوطلبانه و ارادی یکدیگر را انتخاب کرده باشند، اما در حال حاضر به صورت اجباری با هم زندگی می‌کنند. حال تصور کنید که وقتی دو نفر به طور اجباری در کنار یکدیگر زندگی کنند، چه مسائل و مشکلاتی ممکن است برای آنها به وجود بیاید. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر مجددا در شرایط انتخاب همسر قرار بگیرید، آیا باز هم همسر فعلی خود را انتخاب می‌کنید یا خیر؟

اگر چنانچه تمایلی به انتخاب همسر فعلی خود ندارید، شما هم در معرض طلاق عاطفی هستید. اما طلاق عاطفی هم مانند سایر حالات انسان دارای سلسله‌مراتبی است که برخی از افراد در حالت ضعیف و برخی هم در حالت شدید قرار دارند. به هر حال طلاق عاطفی در هر شرایطی که باشد، یکی از علائم کمرنگ‌شدن عشق و علاقه، سرد شدن روابط خانوادگی و زمینه‌ساز گرایش به روابط پنهان می‌باشد. طلاق عاطفی اگرچه به صورت خفیف هم باشد، باید از طریق مراجعه به یک روان‌شناس متخصص شناسایی، علل و عوامل به‌وجود آورنده آن مشخص و در جهت از بین بردن کامل آن اقدام لازم صورت پذیرد. هیچ یک از ازدواج‌ها یک شبه به طلاق منتهی نشده‌اند و هیچ یک از روابط پنهان نیز یک شبه شکل نگرفته‌اند، بلکه از مدت‌ها قبل ریشه‌ها و عوامل به‌وجود آورنده آن در خانواده به وجود آمده، اما زوجین نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌اند. بنابراین زمانی متوجه مشکل شده‌اند که دیگر خیلی دیر شده است. آمار طلاق عاطفی در جامعه ما بسیار بالاست. یعنی این‌که بسیاری از زوجین از ازدواج خود اظهار پشیمانی و نارضایتی می‌کنند. ازدواج در سنین پایین، توجه بیش از حد به ظواهر، عدم تناسب سنی، عدم تناسب تحصیلی، عدم تناسب اقتصادی خانواده‌ها و… برخی از علت‌های این نارضایتی هستند. اما در این فصل هدف ما بررسی علل و عوامل به وجود آورنده طلاق عاطفی نیست. این علل و عوامل را در جای خود مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم. در این‌جا هدف ما صرفا شناسایی ماهیت طلاق عاطفی و هشدار در زمینه میزان شیوع رو به افزایش آن است. و از همه مهم‌تر این که طلاق عاطفی زمینه‌ساز به وجود آمدن اختلافات خانوادگی، سردی روابط بین زوجین و در نهایت امر بوجود آ‌مدن روابط پنهان می‌باشند.

طلاق عاطفی ذاتا یک پدیده مخرب و زمینه‌ساز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر می‌باشد. اعتیاد رابطه بسیار نزدیکی با طلاق عاطفی دارد. اگر کانون خانواده گرم و پرمحبت باشد، تمام نیازهای عاطفی و روانی زوجین را تامین می‌کند و زوجین نیازی به جشن‌ها و همنشینی‌های مجردی ندارند که در بسیاری از موارد این جشن‌ها و همنشینی‌ها زمینه‌ساز گرایش به طرف مصرف مواد مخدر می‌شوند. افسردگی، اضطراب، احساس کسالت و سردرگمی، فرار از منزل همگی آثار و نتایج نشئت گرفته از طلاق عاطفی می‌باشند. حال تصور کنید با این طیف وسیع عوارض و مشکلات و با توجه به این شیوع بسیار گسترده، آیا می‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم؟ آیا سرمایه‌گذاری در جهت کاهش این آسیب اجتماعی بر همه فعالیت‌های دیگر ارجحیت ندارد؟

منبع:مشاوره ازدواج-طلاق عاطفی







طلاق,طلاق گرفتن,طلاق عاطفی,